پیشینه و مبانی نظری منظور از افسردگي
منظور از افسردگي چيست ؟
پاسخ دادن به اين پرسش بسيار مشكل است ؛ زيرا جواب اين پرسش تا حد زيادي به فردي بستگي دارد كه از او سؤال مي شود . كلمه دپرسیون در زبان انگليسي ، براي توصيف وضعيت آب و هوا ، كاهش بهاي سهام در بورس ، فرو رفتگي زمين ، و البته براي توصيف وضعيت خلقي به كار برده مي شود . افسردگي صرفاً به معناي احساس دلتنگي و غمگيني نيست بلكه بسيار فراتر از آن است . در حقيقت افسردگي نه تنها بر چگونگي احساس ما ، بلكه بر نحوه تفكر ما درباره چيزها ، سطوح انرژي ، تمركز حواس ، خواب و حتي علايق جنسي ما تأثير مي گذارد ( گيلبرت ، ترجمه جمالفر ، 1389 ). از آنجا كه طبقه بندي افسردگي آسان نيست و تعريفي كه بتواند مورد پذيرش همه متخصصان و پژوهشگران قرار گيرد ، غير ممكن به نظر مي رسد در سطوري كه در پي مي آيد به برخي تعاريف عمده افسردگي اشاره مي شود :
در معناي محدود پزشكي ، افسردگي ، به منزله يك بيماري خلق و خوي يا اختلال كنش خلق وخواب است ( لولو ، 1991 ).
در سطح معمول باليني ، افسردگي نشانگاني است كه تحت سلطه خلق افسرده است . بر اساس بيان لفظي يا غير لفظي عواطف غمگين ، اضطرابي و يا حالت هاي برانگيختگي نشان داده مي شود ( بلاك برن و كوترو ، 1990 ، نقل از دادستان ، 1376 ).
افت گذرا يا دوام تنود عصبي - رواني كه به صورت يك مؤلفه رواني ( سردردها ، خستگي پذيري بي اشتهايي ، بي خوابي ، پيوست ، كاهش فشار خون و جز آن ) و يك مؤلفه رواني احساس به پايان رسيدن نيرو ، كهتري ، ناتوان مندي ، غمگيني ، و جز آن نمايان مي شود ( لافون ، 1973 ، نقل از دادستان ، 1376 ).
افسردگي اساسي برحسب يك يا چند دوره افسردگي اساسي مشخص مي شود . يعني وجود خلق افسرده به مدت حداقل دو هفته يا از دست دادن علاقه همراه با حداقل چهار نشانه اضافي ( انجمن روانپزشكي آمريكا ، 2000 ).
در يك جمع بندي كلي مفهوم افسردگي به سه گروه متفاوت به كار رفته است :
به منظور مشخص كردن احساس هاي بهنجار غمگيني ، يأس ، نااميدي و جز آن و بروز آن ها به عنوان نشانه يك اختلال .
به منظور توصيف اختصاري نشانگان كه شامل نشانه هاي عاطفي ، شناختي ، حركتي ، فيزيولوژيكي و غدد مترشحه است .
براي مشخص كردن اختلال هاي افسرده وار در چهار چوب اختلال هاي رواني كه داراي پاره اي از علل و گونه اي از تحول هستند و به پاره اي از درمانگري ها پاسخ مي دهند ( هوبر ، 1993 ، نقل از دادستان ، 1376 ).
خلق افسرده و بي علاقگي يا بي لذتي علايم كليدي افسردگي است .
2 - 16 - سبب شناسي افسردگي
در تببين علل افسردگي نظريه هاي متفاوتي مطرح